تولد آقا مهدیار نفس مامان و بابا

براي آقا مهديار خان

سلاااااااام نفسم تولدت هزاران هزار بار مبارک.

بذار همين اولش بگم چرا اينقدر دير پست تولدت رو گذاشتم.فرداي روز تولدت اسباب کشي داشتيم و اومديم خونه ي جديد و من تا همين يک ساعت پيش گير بودم ولي بلاخره تمام شد و تو اولين فرصت اومدم اينجا که از تولد بهترينم بگم. تولد امسالت رو با کمک ارزنده ي زينب جون (مدير وبلاگ از طراحي تا چاپ) تم دار کرديم.چون تو عاشق باب اسفنجي بودي با نظر آجي سکينه تم تولد رو باب اسفنجي انتخاب کرديم.تولدت فوق العاده عالي بود.(مرسي زينب جون)

بريم سر وقت عکس ها

اين کارت دعوت به تولدته

تزیینات تولد

این سالاد الویه با تزیین باب اسفنجیه.این از هنرای خودمه

این ژله ی آکواریومه که باز هم هنر دست مامانیه .(چه کار کنیم دیگه ما ایینیم)

خوردنی هامون

این گیفت هدیه هاست که واسه گل پسرای مهمونیمون گلوله های رنگارنگ گذاشتیم و واسه دختر خانوم های ناز هم گلسر گذاشتیم

کیک تولدت هم به شکل باب اسفنجی بود

(گل پسر مهربونم الان یه کاری واسم پیش اومده باید برم ولی قول میدم که بعد بیام این پست رو با عکسای نازت کامل کنم.)

٢ روز بعد نوشت:سلام من با ٢ روز تاخیر باز هم اومدم گل پسرم و اینم تو و جشن تولدت

آقا مهدیار خودمان

مهدیار و داداشی اهورا

مهدیار و خان دایی محمد

مهدیار و هانیه جون و آقا ایلیا

مهدیار و آقا ابی

مهدیار و محیا خانوم

آقا مهدیار خودمان در کنار مهمونای کوچولوش از سمت راست به چپ پریا خانوم.مهدیار خان .آقا مبین.آقا ایلیا و نازنین خانوم گل

تا باب بیچاره وارد اتاق شد  و به روی میز تولد منتقل شد مورد حمله مهدیار قرار گرفت و همون اولش مهدیار ترتیب نوشته ی کنار کیک رو داد(مهدیار جان تولدت مبارک)

مهدیار می خواد شمع ها رو فوت کنه

نگاه کن با چه قدرتی داره کیکش رو برش می زنه

چه بخور بخوری می کنن اینا

مهدیار با لباس ورزشی که مامان جون بهش هدیه داد و اسکیتایی که من واسش خریدم

مهدیار در کنار آقا خرگوشه(هدیه دایی محمد)

توجه توجه

 هدیه های تولد امسال مهدیار طبق دستور خودش بوده

مامان جون: واسم لباس ورزشی بخر

آجی سکینه: واسه ماشین کنتری(کنترلی)بخر

خاله مریم :واسم ادکلن بخر

زن دایی پروانه: واسم لباس انگری بیردز بخر(زن دایی لطف کرد و به خواسته من این کار رو نکرد و به جاش پول داد)

مامانی: واسم اسکیتر(یه چیزی بر وزن اسکوتر و اسکیته خودمون)بخر

بقیه مهمونامون هم زحمت کشیدن و پول (مایه ی حیات ) رو تقدیم به من و مهدیار کردن

ممنونم از همگیشون