مهديارمهديار14 سالگیت مبارک

مهدیار نفسمونه

مشكلي كه به ديگران ربطي نداشت...

1391/11/26 11:16
نویسنده : مامانى مهديار
815 بازدید
اشتراک گذاری

موشي در خانه صاحب مزرعه تله موشي ديد!!!

به مرغ و گاو و گوسفند خبر داد،

همه گفتند تله موش مشكل توست به ما ربطي ندارد!

از قضا ماري در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزيد!

از مرغ برايش سوپ درست كردند.

گوسفند را براي عيادت كننده گان سر بريدند.

گاو را براي مراسم ترحيم كشتند.

و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي كرد و به مشكلي كه به ديگران ربطي نداشت فكر مي كرد...

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان امیر محمد
1 اسفند 91 0:01
سلام خاله حون من تو مسابقه شرکت کردم و باری برنده شدن به رای شما احتیاج دارم ممنون میشم به سایت زیر بری وبه کد515 امیر محمد رای بدی http://shahrekhatere.niniweblog.com/ رای ذاذی حتما خبرم کن
مامان کوروش
2 اسفند 91 19:33
سلام مامانی مهربون ممنون از اینکه به وبمون اومدید و تبریک گفتید ماشالله چه پسر نازی دارید خداوند حفظش کنه عزیزم


سلام عزیزم.خواهش می کنم گلم این کمترین کاریه که میشه کرد.بابت دعای زیباتون ممنون.خدا یه عمر با عزت هم به گل پسری شما بده
مامی مهدیار
4 اسفند 91 1:08
سلام عزیزم خوبی؟؟؟
ماشاالله هزار ماشاالله به این گل پسر
ممنون که افتخار دادی و به ما سرزدی و همچنین لینکمون کردیمنم با افتخار لینکتون میکنم امیدوارم بتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم
فعلا بدرود


سلام خانمی .خوشحالمون کرد
ی به وبمون اومدی.ان شاءالله
مامی مهدیار
5 اسفند 91 1:52
سلام
احساس پاکت به همسرت قابل ستایش است
ایامتان به عشق


سلام.ممنونم عزیزم
مامان کوثری
5 اسفند 91 7:41
عزیزم اول بگم خیلی متن آموزنده و جالبی بود ممنونم
در مورد عکس ها هم بگم اگر میتونید عکس های باکیفیت رو تو سایت های آپلود عکس آپلود کنید و آدرس آپلودش رو بفرستین تا خودم بگیرم چون حیفه کارتون کیفیتش پایین باشه اگر اونجوری نشد خبرم کنید که از وبتون عکس ها رو بگیرم اینم شماره من اگر سوالی داشتین میتونید اس بدین یا زنگ بزنید

سلام .چشم حتما.شماره رو پاک کردم ولی نظر رو نگه داشتم.فکر کم ایطور بهتر شد.ممنونم از زحماتتون
مامان محمد و ساقی
8 اسفند 91 13:19
من این داستان رو قبلا" خونده بودم.واقعا" آموزندست.ممنونم


من اولین بار بود می خوندم.واسه منم خیلی جالب بود.از پندهای آقای پدر بود خواستم باشه که مهدیار هم بعدها ازش درس بگیره