وطنم...
برای مهدیارم... آقا مهدیار گل کاشتی عزیزم نه تو تنها بلکه تمام هم وطنای عزیزمون 24 خرداد سنگ تموم گذاشتن. بابایی پای صندوقای رای بود و من و تو قرار شد که بعد از ظهر بریم واسه رای دادن (آخه هوا خیلی گرم بود)اما تا وقتی که خواستیم بریم تو همین طور این شعر زیبا رو می خوندی و به همه می گفتی که می خوای بری رای بدی و رنگ بزنی (منظورت این بود که می خواستی مثل همه ی اونایی که تو تلویزیون دیده بودی تو هم بری انگشتت رو جوهری کنی و به این دشمن خار شده مون ثابت کنی که من یک ایرانیم...) این شعر قشنگ رو واست اینجا میذارم به امید روزی که خودت بیای ببینی و حالشو ببری نام جاوید وطن صبح امید وطن جلوه کن در آسمان همچو مهر جاودان ...